مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)تنظیم هیجان
اختلالهای تنظیم هیجانی
مقدمه
یکی از موضوعاتی که در طی دو دههی گذشته تلاش و توجهات تجربی و نظری فراوانی را به خود جلب کرده است ، بحث هیجانها است . این علاقه و توجه تا حدی میتواند به دلیل نقشی باشد که هیجان و تنظیم هیجان در رفتارهای بیرونی ( فردی ) ایفا مینماید . نظریهپردازان و دانشمندان مختلف ، تعاریف متعددی از هیجان ارائه دادهاند ، اما در مجموع میتوان گفت که هیجان رویدادی پیچیده و چند بعدی است که منجر به آمادگی برای عمل میشود هر فرد عادی میداند که دارای عواطفی است و زندگی بدون عواطف ، زندگی تیره ، مکانیکی ، و بیرنگ خواهد بود . از طرف دیگر سلامت روانی و عقلی شخص به سلامت عاطفی او بستگی دارد . زیرا نظر شخص نسبت به خودش ، دیگران ، اوضاع اجتماعی ، و زندگی به طور کلی از چگونگی رشد و تکامل عواطف وی متاثر میشود . به بیان دیگر ، داوریهای هر فرد دربارهی خود و دیگران و مسائل اجتماعی به کیفیت عواطف او بستگی دارد و شخصی که از رشد سالم هیجانی و عاطفی بهرمند نباشد هرگز فردی واقع بین ، نیکاندیش ، درست کردار ، و در نتیجه فرد مفید و موثر در پیشرفت جامعه نخواهد بود ( شعاری نژاد ، 1388 ).
هیجانها بسیار پیچیدهتر از آن هستند که ابتدا به چشم میخورند . در نگاه اول همگی هیجانها را به عنوان احساس ، میشناسیم . ما شادی و ترس را میشناسیم زیرا جنبهی احساسی آنها را طبق تجربهی ما خیلی بارز هستند . وقتی با تحدیدی مواجه میشویم یا به سمت هدفی پیشرفت میکنیم ، تقریباً غیر ممکن است که متوجه جنبهی اساسی هیجان نشویم . اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است ، احساسها نیز فقط جزئی از هیجانهاهستند ( ریو ، 2005 ، ترجمهی سیدمحمدی ، 1390 )
2 - 4 - 2 تعریف هیجان :
واژه هیجان که با واژههای شور ، احساس و عاطفه شباهت زیادی دارد به معنای هر نوع برانگیختگی ذهن و بدن است . همانطور که اشاره شد ، هیجانات ، احساسات و عواطف بخشی از وجود ما هستند . در واقع هیجان ، احساس و عاطفه پدیدههایی هستند که ما هر روز با انواع مختلفی از آن درگیر هستیم . مسائلی مانند عشق ، غم ، شادی ، خشم و عصبانیت و بسیاری دیگر از حالتها که قطعاً همهی ما تک تک آنها را به خوبی میشناسیم و همهی آنها را احساس کردهایم ، محتوای هیجان ، احساس و عاطفه ما را تشکیل میدهد ( امامی نائینی ، 1385 ).
روانشناسان در تعریف هیجان و عاطفه اختلاف نظر دارند زیرا هر کدام در تعریف خود زاویهای از آن را در نظر میگیرند . چنان که بعضی از ایشان به منشاء و دگرگونی هیجان توجه دارند ، برخی جنبههای عضوی آن را مورد توجه قرار میدهند ، و گروهی نیز میخواهند ماهیت هیجان و عاطفه را به فطری و فرهنگی تقسیم کنند . استانلی هیجان را نخستین پایهای که انرژی روانی در